شاهزاده ی ایرانی

کعبه به دیدار خدا میرویم ؛ او که همینجاست کجا میرویم

شاهزاده ی ایرانی

کعبه به دیدار خدا میرویم ؛ او که همینجاست کجا میرویم

شروع متفاوت

شروع متفاوت

    

       سلام؛
بنده؛امیرالفت؛از امروز به عنوان مدیر سایت کار خودم را شروع میکنم.حتما از دیدن نام سایت تعجب کرده اید! اگر چند بند تاقت بیاورید خواهید فهمید...
اولین بار نام شاهزاده ی ایرانی در سال 1989 و در قالب یک بازی دو بعدی برای Apple II عرضه شد.این بازی به سرعت راهش را برای تمامی کنسول های ممکن باز کرد و در فهرست بهترین ها قرار گرفت.اولین بار شاهزاده ی ایرانی را با شن هایش شناختیم...
ابتدا قرار بود بازی را شرکت UBISOFT در 7 ورژن و به دنبال یک داستان ثابت عرضه کند.همین طور هم شد البته تا ورژن سوم!نمیدانیم چه شد که آنها به فکر تغییر و تحول در بازی شدند که عنوان شاهزاده ی ایرانی : شاهزاده الیکا را در سال 2008 عرضه کردند! حال به هر دلیل بود کاری نداریم؛خود من شخصا شاهزاده ی سال 2008  را دوست داشتم زیرا هم دارای حرکات آکروباتیک جدید بود،هم زیبا بود و هم قشنگ و با مزه حرف میزد ولی از آنجایی که هر کسی دوست داشت شاهزاده ی ورژن 4 ادامه رو داستان 3 ورژن قبل باشد من نیز...


به دنبال همین اعتراض ها از طرف بازیباز ها بود که Ubisoft به فکر اشتباه کار خود افتاد و خبر از عرضه شدن ورژن جدیدی از شاهزاده ی ما را در آینده داد.بله.منظورم همان شاهزاده ی ایرانی : شن های فراموش شده ی امسال است.

    داستان بازی ای فوق العاده Prince Of Persia : The Forgotten Sands آن است که :
مدت کوتاهی پس از ماجرای شاهزاده ی بی نام ما در Azad اتفاق می افتد.پس از بازگشت از کابوس شن های زمان و برگشت همه چیز به حالت طبیعی (اتفاقی که در انتهای بازی اول رخ داد)؛«شهرام» پادشاه ایران،پسر ماجرا جویش را برای تکمیل آموزش های نظامی و یادگیری استراتژی های جنگی و مســولیت های رهبری جامعه،نزد ولیعهد و برادر بزرگش،شاهزاده «مالک» میفرستند.سرزمین تحت حکومت مالک به عنوان ولیعهد،سرزمینی کویری اما مهم است و زمانی محل حکومت و فرمانروایی حضرت سلیمان بوده است،با تمام رازها و گنج های نهفته اش.مالک جنگجویی ورزیده و فرمانده ی با تجربه است و با رشادت از این گوشه ی سرزمین پارس در مقابل متجاوزین و همسایگان طمع کار دفاع میکند.اما زمانی که قهرمان جوان ما به قصر برادرش میرسد.با تیرهای آتشین،درخشش شمشیرها و خشونت از وی استقبال میشود.بدتر از همه اینکه اینبار،شمار نیروهای مهاجم بالاتر از آن است که مالک خوش فکر و زیرک نیز از پس آنها برآید.
پس از یک ملاقات کوتاه و نا متعارف با برادر،شاهزاده از نقشه ی نهایی او برای پیروزی در جمگ آگاه میشود.در افسانه ها روایت شده سلیمان ارتشی جادویی و شکست ناپذیر داشته است.جنگجویانی به تعداد شن های صحراو این ارتش در زیر او به خواب رفته است.کلید بیداری این ارتش در اختیار مالک است اما قهرمان ما که به تازگی طمع تلخ بازی با جادوهای باستانی را چشیده،سعی میکند برادرش را منصرف کند .اما ارتش جادویی آخرین تیر ترکش است و نمیتواند از آن صرف نظر کند.همانطور که میتوانید حدس بزنید؛ارتش سلیمان آن چیزی نیست که شاهزاده فکرش را میکرد!آن ها هیولاها و یا بهتر بگویم بیشتر اسکلت هایی خطرناک و وحشی هستند،شبیه به زامبی ها،که به هرکس دست بزنند او به مجسمه ای شنی تبدیل خواهد شد.در هرج و مرج ها پس از احضار این ارتش شیطانی،برادران سلطنتی از هم جدا میشوند در حالی که هر کدام یک قسمت از مدالی که کلید احضار ارتش بود را بر سینه دارند.قهرمان جوان ما که دوباره خود را در میان داستانی عجیب و جادویی میبیند،سعی میکند از مهلکه فرار کند که ناگهان وارد مکانی میشود (حتما شما هم اینجا را به خاطر دارید) ؛ یک چهار راه معلق در هوا،جهانی بی انتها که نور مرموز و نیلگون هلال ماه بر آن میتابد و در وسط آن یک چشمه ی جوشان آب وجود دارد.شاهزاده ی جوان به چشمه نزدیک میشود،اما بجای افزایش سلامتی اش (!) از درون چشمه موجودی جادویی و عصبانی بیرون می آید.زنی جوان که خود را راضیه (Razieh ) و یک «جن» معرفی میکند.راضیه با ناراحتی برای شاهزاده توضیح میدهد ارتشی که برادرش احضار کرده،ارتش سلیمان نیست،بلکه نیرویی است که برای نابودی او فرستاده شده و افراد پلیدی آنها را رهبری میکنند.تنها راه شکست این ارتش شکست ناپذیر، حبس دوباره ی آنهاست.فقط باید دونیمه ی مدال جادویی را باری دیگر به هم چسبانند.به نظر ساده می آید.اما شاهزاده ی ما میداند که کارها هرگز به این سادگی نیستند! به ویژه که قدرت جادویی و تاریک این ارتش شیطانی،به زودی در قلب و روح مالک نفوذ میکنند و آنگاه است که قهرمان جوان ما باید تصمیم بگیرد برادر عزیز و الگوی زندگیش،ولیعهد پارس و نور چشمی پدر را نجات دهد یا ارتش و مردمان این بخش از سرزمین مادری را.آزمایش سخت شاهزاده ی پارس شروع شد...


همانطور که میبینید داستان بازی چندان ربطی به سه گانه ی SOT (شن های زمان) ندارد.اما به حد کافی درگیر کننده است.قصه ی کلاسیک رقابت و پیوند دو برادر داستانی نو نیست اما باز نیز میتوانیم از آن لذت ببریم.در ضمن بازگشت شخصیت دوست داشتنی شاهزاده از مجموعه ی قبلی و تکیه کلام ها و شوخی های جالبش،روند بازی را دوست داشتنی کرده است.البته شخصیت های جدید چندان شاخ و برگ نمیگیرند؛اما به جا و مناسب هستند...

و اما اصل مطلب...
من از هفت سال پیش که ورژن شن های زمان برای رایانه عرضه شد عاشق پر و پا قرص این بازی شدم تاجایی که هنوز هیچ بازی ای را به شاهزاده ی ایرانی خودمان ترجیه نمیدهم!چندین بار هرکدام از ورژن ها را بازی کردم و تا انتهای بازی رفتم و هنوز برای بازی کردن آن زوق خاصی دارم!
از دوسال قبل،یعنی از زمانی که شاهزاده ی ایرانی : شاهزاده الیکا را به طور کامل بازی کردم تصمیم گرفتم بازی ای را با همان عوان شاهزاده ی ایرانی البته با سری داستانی جدید و در چند ورژن دنباله دار بسازم و از آن وقت بود که شروع به نوشتن داستان بازی ورژن اول آن کردم به طوری که دو هفته ای میشود که به اتمام رسیده است.
شاهزاده ی ایرانی : نماد دوستی
توسط کسی یا شرکتی پشتیبانی نمیشود و این تنها من هستم که به قولی به اون رگم برخورده است و با جدیت تمام در حال ساخت این سری هستم.به تازگی آموزش برنامه نویسی را فرا گرفته ام و بازی سازی را با برنامه هایی خاص در حال ادامه دادن هستم.
داستانی ثابت » طراحی مدل ها » طراحی مراحل » طراحی اسکریپت ها + حرکات و پیش آمدهایی جدید شامل حرکات آکروباتیک و چند سوپرایز که بعدا خودتان میفهمید » ویراستاری ، دوره ی کاری مرا شکل میدهد که هم اکنون فقط داستان بازی آن هم برای ورژن اولم را به اتمام رسانیده ام و در حال طراحی مدل های بازی هستم.
همانطور که میدانید شرکت بزرگ و محبوب UBISOFT برای ساخت شاهزاده ی ایرانی : شن های فراموش شده 2 سال تمام وقت گذاشت و همانطور که میدانید من تنها هستم و شاید مدتی بیشتر از 2 یا 3 سال طور بکشد تا این بازی روانه ی بازار شود.ولی بدانید از همه چیزم زده ام و همه نوع خرج کرده ام که بازی ای بدون نقص با گرافیکی برتر و در عین حال عالی از هر نظر به شما نمایش دهم.
به زودی با پیشرفت کارم دموها و عکس هایی را برایتان در سایت خواهم نهاد که امید وارم از لطف و نظرات شما بی نسیب نمانم.
به امید فردایی بهتر
شاهزاده ی ایرانی : نماد دوستی
Prince of Persia : Symbol Of Haunt

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد